افراد و جامعههای انسانی با کدام هدف، وقت و توان و انرژی و فکر میگذارند تا فعالیت اقتصادی کنند؟ برخی شاید اعتقاد داشته باشند آدمی با این هدف کار و فعالیت اقتصادی می کند که لذت ببرد.
شاید گروهی بگویند فعالیت اقتصادی با هدف گذران وقت انجام میشود… . به نظر میرسد پاسخهای یادشده به پرسش بالا، چندان دقیق و درست و متقاعد کننده نیست آدمی هر کاری که انجام دهد برای افزایش منفعت است، این در ذات انسانی است که برای افزایش منفعت شخصی کار کند و هر اقدامی را نیز با این معیار می سنجد جامعههای انسانی میخواهند از مسیر فعالیت اقتصادی و با توجه به داشته هایشان رفاه مادی امروز و فردای خود را افزایش داده و آن را تضمین کنند.
بدیهی است که با این استدلال درست، باید دید کدام فعالیت اقتصادی منفعت فرد و جامعه را گسترش داده و رفاه مادی را افزایش میدهد. تولید انواع کالاها و خدمات برای افزایش رفاه آدمی و جامعه های انسانی یک ضرورت است. بدون تولید کفش، پوشاک، مسکن، آهن، اتومبیل، گوجه فرنگی، گوشت قرمز، دگمه، میخ، هواپیما و… آدمی در سطح رفاه پایینتری قرار میگیرد و در نهایت همان اصطلاحا “بخور و نمیر” شامل حالش میشود.
جامعههای انسانی اما به مرور و برابر با منافع طبیعی و اقلیمی که در اختیار داشت و دارند یا با استفاده از ابزار و آلاتی که به مرور تولید کرده اند در تولید برخی کالاها و خدمات مهارت پیدا میکنند. این مهارت به اضافه ووفور ماده اولیه تولید موجب می شود که قیمت تمام شده هر واحد کالای مفروض در یک سرزمین ارزانتراز سرزمین دیگر باشد.
با توجه به اینکه حملونقل دریایی، زمینی و حتی هوایی گسترش فوقالعاده ای راتجربه کرده است و آن بخش از هزینه سر بار حمل ونقل را که موجب تفاوت قیمت می شود را نیز زایل کرده است. این مساله موجب شده است که جامعههای انسانی برا ی افزایش رفاه مادی خود در بلندمدت، کالاهایی را که تولید آنها با قیمتهای پایینتر در سرزمینهای دیگر تولید میشود را وارد کنند و کالاهایی که تولید آنها در سرزمین مادری ارزانتر است به کشورهای دیگر صادر کنند.
به این ترتیب بوده و هست که تجارت بینالمللی روندی فزاینده را در همین دهههای معاصر به ویژه پس از جنگ جهانی دوم تجربه کرده است و ارزش تجارت حتی در برخی مقاطع از ارزش تولید جهانی فراتر می رود. با توجه به آنچه گفته شده، تجارت که دو سوی دارد و البته هر سوی آن برای یک سرزمین سودمندتر است، یک عنصر حیاتی در افزایش رفاه مادی جامعه ها شده است.
از سوی دیگر اما تجارت یک فایده بسیار بزرگ در ثبات و دوام جامعه ها دارد و آن گسترش صلح و دوستی و کاهش احتمالی جنگ و منازعه است. دو فردی که در دادو ستد کالاها و خدمات به یکدیگر سودی رسانند بدون تردید خواستار سلامتی طرف دیگر هستند و تمایل دارند که این منفعت رسانی ادامه دارد. تجربه یک صد سال سپریشده نشان میدهد مسدود کردن و سخت کردن مجاری راههای تجارت میان سرزمینها و کشورها عموما بر دشمنی ها افزوده و سرانجام به جنگهای بزرگ منتهی شده است.
فیلسوفان دوره روشنفکری باور دارند که تجارت کلید صلح و رفاه است. به این ترتیب است که واردات به مثابه یک جزء تجارت خارجی مقولهای ارزشمند است و در همه سرزمینها و نزد اکثریت نخبگان جامعه برای آدمیان و جامعههای انسانی یک ضرورت است. با وجود این اهمیت و ارزش مقوله واردات اما در برخی از سرزمینها و در برخی مکاتب، واردات یک مقوله نکوهش شده و شوربختانه ایران نیز یکی از این جامعهها است.
بررسی سابقه نکوهش تجارت بهویژه واردکنندگان در ایران به سالهای دهه ۱۳۲۰ برمیگردد که ادبیات کمونیستی در ایران زاد و رشد کرد. احزاب طرفدار اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی به این دلیل که این کشور هیچ کالای قابل رقابت با تولیدات آلمانی، ژاپنی، انگلیسی، فرانسوی و آمریکایی برای فروش به ایران نداشتند و تجارت با این دسته از کشورها برای آنها زیانآور بود، در یک تقسیمبندی کاذب صاحبان سرمایه را به دو گروه سرمایهداران تجاری بورژوازی تجاری و سرمایهداران تولیدی یا بورژوازی ملی تقسیم کردند تا میان آنها شکاف و جدایی بیفتد.
این اندیشه که با قدرت تبلیغاتی روزافزون زاد و رشد را تجربه کرده بود، در سالهای اوج رژیم گذشته نیز کاربرد داشت. برخی از تولیدکنندگان که البته شمار آنها اندک بود نیز به دلیل اینکه قادر به رقابت با کالای مشابه خارجی نبودند در صف مبارزه با واردکنندگان قرار گرفتند. سنت نهچندان زیبای مبارزه با تجار متاسفانه در ذهن و دل و عمل حتی روشنفکران و نخبگان نهفته است.
در ماههای اخیر بهویژه در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری لفظ “وارداتچی” بر سر زبانها افتاد و از سوی برخی کاندیداها و رسانهها و احزاب طرفدار یک جناح سیاسی در ابعاد وسیع به کار گرفته شد. شوربختانه و بر خلاف انتظار در اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران نیز برخی افراد به دلایل گوناگون و در مسیر شکل دادن به هدفهای خاص، تلاش میکنند مقوله واردات را نکوهش و بسیج عمومی علیه آن ایجاد کنند. این گروهها و افراد که برخی از مدیران دولتی و نهادهای حکومتی نیز در میان آنها دیده میشوند، دور از انصاف، منطق و خرد انسانی رفتار کرده و ذهن شهروندان را نسبت به واردکنندگان مخدوش میکنند.
این در حالی است که مطابق با آمارهای در دسترس میزان صادرات و واردات غولهای بزرگ صنعت مثل آلمان، ژاپن، کره جنوبی، مالزی، هنگکنگ و… شانه به شانه حرکت میکنند. در حالی که آلمان نزدیک به ۱۱۰۰ میلیارد دلار صادرات دارد، تراز تجاری آن کمتر از ۲۰۰ میلیارد دلار است. اصولا عقل آدمی فرمان میدهد که واردات در کنار صادرات باشد و در غیر این صورت و اگر بر مبنای استدلال برخی افراد قرار باشد همه کشور ها صادرکننده باشند، سودی نصیب دیگری نخواهد شد و تجارت قفل میشود.
اگر واردات میلیاردها دلار مواد اولیه، کالاهای واسطهای و کالاهایی که قیمت تمامشده آنها در ایران بسیار بالاتر از قیمت تمامشده واردات است قفل شود، بیشترین آسیب را ابتدا به تهیدستان و سپس بخش تولید میبیند. اگر واردات برنج، شکر، چای، لاستیک، رایانه، موبایل، کشتی، فولاد و… به سمت صفر میل کند، انحصار داخلی چنان ضربهای به مصرفکنندگان خواهند زد که صدای اعتراض را به آسمان میرساند.
واردات اگر به سمت صفر میل کند، مرغوبیت و گرانی و ارزانی کالاها را با کدام مترو معیار اندازه خواهیم گرفت. تجارت، صلح و دوستی میآورد و منفعت را افزایش میدهد و نباید با ندانمکاری جامعه را از نعمت صلح و دوستی دور کرد.
* نایب رییس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران