رییس موسسه فکتس گلوبال انرژی FGE) Facts Global Energy) معتقد است که ایران درک درستی از بازار جهانی گاز ندارد و تا مساله قیمتگذاری گاز را در داخل کشور حل نکند، ورودش به بازار صادرات ممکن نیست.
به گزارش نگاه اقتصادی، دکتر فریدون فشارکی که از مشاوران و تحلیلگران ارشد انرژی و بازار نفتوگاز است، در گفتوگو با نفتخبر اظهار داشت: قراردادهای IPC (نسل جدید قراردادهای نفتی) تولید نفت ایران را میتواند تا ۵٫۵ میلیون بشکه افزایش دهد، اما در توسعه گاز با تردیدهایی روبهرو هستیم.
* در حال حاضر در تحلیلهای نفتی، اصطلاح lower for longer باب شده است. به نظر شما آیا این پارادایم lower for longer در ایران نیز رسوخ پیداکرده است؟
من چارچوب و بدنه مدیران نفت را دقیق نمیدانم اما به نظر من، آقای زنگنه این موضوع را به خوبی میداند. برخی گمان میکنند وقتی قیمت نفت پنجاه دلار شده، یعنی ۵۰ درصد پایین آمده است. درحالیکه این حرف، غلط است. قیمت نفت، از پنجاه دلاربرای مدت چند سال به صد دلار رفته و بعد دوباره پنجاه دلار شده، یعنی بهجای اولش برگشته است. پس نباید مبدأ را صددلار قراردهیم. چون در طی چهار سال، فقط به دلیل مدیریت عربستان سعودی و شرایط مناسب، این قیمت، ثابت مانده است.
اقدام مهم عربستان در این زمینه این بود که خریداران بزرگ نفت، مانند آمریکا را راضی کرده بود که قیمت بالا به نفع آنهاست و راه آنها برای دستیابی به انرژیهای تجدیدپذیر را باز میکند. در زمان ریاست جمهوری جرج بوش در امریکا، وقتی قیمت هر بشکه نفت، ده دلار بالا میرفت، با عربستان تماس میگرفت و اعتراض میکرد. در زمان ریاست جمهوری اوباما، رشد تقاضای نفت از سالی یک و نیم میلیون بشکه، به ۸۰۰ هزار بشکه رسیده و نصف شده بود، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر افزایش پیداکرده و باعث خوشحالی حامیان محیطزیست شده بود.
* در آن زمان قیمت نفت شیل shale-oil هم مزیت نسبی پیدا کرد؟
آن زمان هنوز شیل اویل به وجود نیامده بود. قیمت شیل اویل در سال ۲۰۰۹ شکسته شد، اما از سال ۲۰۱۱ رشدکرد. تولید نفت امریکا از سال ۱۹۷۱ تا ۲۰۱۱، به مدت چهل سال، هرساله کاهش پیداکرده و در این طی مدت ۴ میلیون بشکه کم شده است. اما بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ تولید نفت آمریکا ۴ میلیون بشکه افزایش پیداکرد و در سال ۲۰۱۵ مجدداً به میزان سال ۱۹۷۱ رسید. یعنی از طریق شیل اویل، این کاهش چهل ساله جبران شد.
در آن زمان، عربستان و کشورهای عضو اوپک خوشحال بودند، چون خریداران، فروشندگان، حامیان محیطزیست و رقبای نفتی همه از این قیمت راضی بودند. اما مشکل اینجا بود که رقبای تازه نفتی در بازار به وجود آمدند. برای مثال، نفت فلات قاره نیجریه، با خرج و هزینه ۸۰ دلار، در بازار صد دلاری سود ده بود و توسعه یافت. چون فکر میکردند قیمت صددلاری، ماندگار است. اما در حقیقت، این قیمت، تنها برای ۴ سال ثابت ماند.
در اینجا lower for longer دیگر مهم نیست چون منظور از lower، قیمت پایینتر نسبت به صددلار است. در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ قیمت نفت حدود ۵۰-۶۰ دلار بوده است و همه به دلیل داشتن بودجه کافی، از این موضوع خوشحال بودند و بعد به ۱۴۷ رسید و دوباره از صد دلار به پنجاه دلار برگشت، ولی همه از این موضوع ناراحت شدند. این اصطلاح درواقع میل به نفت صد دلاری را نشان میدهد، در ایران هم شاید طرفداران زیادی داشته باشد.
* به نظرتان Lower for longer میتواند نشانه نگرانی و اعتراض به وضع موجود باشد؟
الان منظور از Lower for longer، قیمت نسبت به صددلار است. و به نظر من ۵۰-۶۰ دلار، قیمت نرمال بوده است.
* با توجه به رشد مصرف بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، شما بر چه اساسی میفرمایید ۵۰-۶۰ دلار قیمت نرمال است؟
قیمت نفت، با مدیریت عربستان به مدت چهار سال بالا رفت و من به شخصه شیوه مدیریت آنها را از نزدیک دیدم. قدرت عربستان در این بود که تولید بالایی داشت و همچنین میتوانست تولید را دومیلیون بشکه بالاتر یا پایینتر ببرد. یعنی میتوانست جای هر کشوری را که از بازار یا اوپک بیرون میرود را پر کند، مانند لیبی، ایران و… .
آقای علی النعیمی، وزیر سابق نفت عربستان، توانست با هوش و استعداد خود، بازار را کنترل نماید. برای مثال، وقتی قیمت نفت به ۱۱۰ دلار افزایش پیدا میکرد، پیغام میداد که تولید را بالا میبرد و قیمت را کاهش میدهد. و وقتی به زیر صددلار کاهش مییافت، میگفت تولید را پایین و قیمت را بالا میبرد. اگرچه هیچوقت این کار را انجام نمیداد، اما ازلحاظ روحی قیمت و بازار paper را کنترل میکرد، همه از او میترسیدند. این سیستم جاافتاده بود، اما با آمدن رقیب، به هم ریخت.
* بنا بر گفته شما مدیریت عربستان، قیمت نفت را در صد دلار نگه میداشت. اما در کنترل شیلها ها چطور؟ مدت زیادی قیمت را پایین نگه داشت که آنها را از بازار بیرون کند اما آیا موفق بود؟
بله. در سال ۲۰۱۴ افزایش تولید شیل امریکا به بالای یک میلیون و چهارصدهزار بشکه در روز رسید. درحالیکه در آن زمان تقاضای نفت در امریکا ۸۰۰ هزار بشکه افزایشیافته بود. یعنی تنها در امریکا ۶۰۰ هزار بشکه نفت مازاد بود. بنابراین در این شرایط، آنها دو راه داشتند.
اول اینکه تولید را پایین برده و قیمت را در حدود صددلار نگه دارند. یا اینکه قیمت را کاهش دهند. با توجه به اینکه در جلساتشان شرکت داشتم، مطمئنم که اگر میخواستند، میتوانستند قیمت را تا ۵ سال بعد نیز در صددلار نگه دارند. اما آنها آمادگی داشتند که تولید نفت را سه-چهار میلیون بشکه در روز کاهش دهند. در آن زمان، ملک عبدالله، پادشاه وقت عربستان، با این کار مخالفت کرد. چون عقیده داشت با کاهش تولید نفت، بزرگی و اهمیت سیاسی کشورش و نیاز سایر کشورها به عربستان، از بین خواهد رفت.
* نظر ملک عبدالله برای حفظ قدرت عربستان روی چه میزان از تولید بود؟
طبق دستور پادشاه عربستان، تولید تا سقف ۹ میلیون بشکه خط قرمز آنها شد. یعنی پایینتر حق نداشتند بیایند که اقتدار عربستان حفظ شود. در آن زمان تولید آنها ۹ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه در روز بود. اما اگر حاضر میشدند تولید را تا ۸ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه کاهش پایین میبردند، میتوانستند قیمت را بالا نگهدارند. البته هرساله تولید نفت امریکا یک و نیم میلیون بشکه افزایش مییافت. یعنی عربستان باور نمیکرد که افزایش تولید شیل امریکا ۵۰ درصد بیشتر از رشد تقاضای نفت کل دنیا شده باشد. در آن زمان، عربستان و حتی ما در مجموعه خودمان فکر میکردیم که قیمت ۷۰ دلار برای هر بشکه کافی است تا شیل اویل آمریکا از بازار بیرون برود و میتوان کم کم بازار را پس گرفت. پسازاینکه قیمت نفت تا ۴۰ دلار تنزل پیدا کرد، به این نتیجه رسیدند که راه برگشتی برای افزایش دوباره قیمت نفت وجود ندارد.
دلیل افت قیمت در آن زمان این بود که پایین آوردن خرج و هزینه تولید شیل اویل تا این حد را کسی پیشبینی نمیکرد. حتی خود شرکتهایی که شیل تولید میکردند، این وضعیت را باور نمیکردند. اگر عربستان از قبل پیش بینی این وضعیت را میکرد، شاید راه دیگری در پیش میگرفت. عربستان از تولید ۹ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه، به ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه رسید. در حال حاضر، سیاست عربستان که موفق نیز هست، به گونه ایست که مدیریت بازار و حفظ سهم بازار را بهطور همزمان دارد، اما در آن زمان اجازه داد که قیمتها سقوط کند که رقبا از بازار خارج شوند. اما چون رقبا خارج نشدند، ناچار به کاهش زیادی شد.
* اما شیل از بازار حذف نشد…
به این دلیل که در کم کردن هزینه تولید موفق بودند که عربستان و هیچکسی این را پیشبینی نمیکرد. در فناوری اتفاقات زیادی افتاد. برای مثال در بازدید اخیری که از یک حوزه تولید نفت شیل در تگزاس داشتم، پروداکتیویتی (تولید) اش نسبت به ۲ سال قبل ۴ برابر شده، یعنی ۳۰۰ درصد بالا رفته بود. در امریکا پنجاه درصد از منابع گازی شیل، خشک است و مابقی اصطلاحاً تر (مرطوب).
* درحالحاضر، بیشتر تولیدات از قسمت تر صورت میگیرد. میزان گاز زیادی در امریکا وجود دارد، الان میتواند از فروش نفت، برای تولید گاز خرج کند.
بله، قیمت گاز پایین است و سرمایهگذاری در آن سخت…. در حال حاضر سه و هفت دهم دلار است. به دلایل بهخصوص، در حال حاضر قیمت spot آل ان جی بسیار بالاست. در سالهای اخیر، به مدت سه سال زمستان سردی نداشتیم. اما اگر امسال نیز زمستان سردی مانند سال قبل داشته باشیم، خواهان خرید مقدار زیادی گاز هستیم و این باعث رشد قیمت گاز میشود. به دلیل اینکه امریکا از فروش نفت، هزینه توسعه گاز را میدهد، اگر نفت را نفروشد مجبوراست از منابع فروش گاز خود برای توسعه و تولید استفاده کند و در آن صورت ممکن است قیمت گاز به ۴ یا ۵ دلار افزایش یابد. اما تا ده، دوازده سال آینده این اتفاق نخواهد افتاد.
* درحالحاضر در ایران قیمت واحدی برای گاز، برای صادرات، مصرف خانگی، پتروشیمی و … نداریم. به نظر شما درک ما از گاز چیست؟
ما بازار جهانی را نفهمیدهایم. برای صدور گاز، باید خودمان را به دنیا اثبات کنیم.
* در کشورهای دیگر فرمول یا سیستمی برای تعیین قیمت وجود دارد؟ یا براساس سیستم عرضه و تقاضا تعیین میکنند؟
معمولاً در دنیا برای قیمت گذاری از سیستم نت بک استفاده میکنند. اگر قیمت نفت بالا برود، پول بیشتری میدهند. اگر پایین برود، پول کمتری میدهند. ایران زمانی قصد داشت قیمت گاز را براساس سیستم هنری هاب امریکا تعیین کند، چون دردسر کمتری داشت. اما چون این سیستم متناسب کشور ما نبود، این تصمیم منتفی شد. هنری هاب، نقطه اتصال خط لولههاست که از هم عبور میکنند. در امریکا هزاران نفر تولید گاز انجام میدهند و قیمت، توسط صدها خریدار و فروشنده مشخص میشود و در کنترل دولت نیست. دولت امریکا، هیچگونه نقش و اطلاعی درزمینه خریدوفروش نفت و گاز کشورش ندارد و توسط بخش خصوصی مدیریت میشود. اگر بخواهیم قیمت نفت بالارود، ناچارا باید قیمت گاز نیز افزایش یابد، اما نظر آقای زنگنه این است که قیمت گاز از یک حدی پایینتر نرود و یک کفی برای آن تعیین کنیم.
* درحالحاضر فرمولی که برای خوراک پتروشیمیها وجود دارد ترکیبی از قیمت اروپا و هانری هاب آمریکا و چند عامل دیگر است. نکته قابلتوجه این است که در بازه نفت ۴۵ تا ۵۰ دلار، این قیمت را تعیین کردهاند. پس از افزایش قیمت نفت به ۶۰ دلار، نظر وزارت نفت این بود که چرا افزایش نیابد؟ چرا قیمت شناور نباشد؟ اما پتروشیمیها مخالف بودند.
چون پتروشیمیها پرمدعا هستند و درخواست قیمت پایین داشتند.
* شما گفتید در ایران امکان هنری هاب وجود ندارد. هنری هاب برآیندی از اقتصاد لیبرالی در آمریکاست. با توجه به اینکه انحصار دولت بر روی گاز را نمیشود برداشت، الگوی قیمتگذاری در ایران چه میتواند باشد؟
در دنیا کشورهای صادرکننده گاز زیاد هستند. اتفاقاً دولتی هم هستند. آمریکا واقعاً یک استثناست. این فرمولها همیشه وجوددارند. با توجه به قیمت بازار و خرید و فروش و نت بک، اگر بخواهیم گاز را با قرارداد درازمدت بخریم، باید قیمت گاز با شیب ۱۱ تا ۱۶ درصدی نسبت به قیمت نفت به ازای هر بشکه داشته باشیم. قیمت گاز در امریکا استقلال دارد. اما ما نمیتوانیم قیمت مشخص داشته باشیم. در امریکا به دلیل میزان بالایی از گاز و خریدوفروش گاز در بازار، قیمت آن مشخص میشود اما در کشورهای دیگر گاز را به قیمت نفت میفروشند. مسأله اینجاست که قیمت گاز باید چند درصد از قیمت نفت باشد؟ حتی در اروپا قراردادهای گازی را هر پنج سال یکبار موردمطالعه و تجدیدنظر قرار میدهند. اما بهطورمعمول، قیمت گاز بین ۶۰ تا ۸۰ درصد قیمت نفت (به ازای هر میلیون بی تی یو) است.
* با توجه به اینکه در خلیجفارس، ایران و قطر بیش از سایر کشورها دارای گاز است، و ترکیب نفت و گاز ایران در دنیا دارای رتبه اول است، پیشنهاد شما برای قیمت گاز در این منطقه چگونه است؟
امروزه در دنیا، قیمت خریدوفروش گاز حدود ۶۵ تا ۷۰ درصد قیمت نفت است. در دنیا سه بازار گازداریم: امریکا، اروپا و خلیجفارس/آسیا. قیمت در بازار خلیجفارس و آسیا بر یک مبنا است. قیمت گاز ما باید طوری باشد که بتوانیم آن را در بازار به فروش برسانیم و ورشکست نشویم. باید طبق فرمول موجود در بازار، با توجه با نوسانات قیمت نفت، نت بک بگذاریم.
* یکی از مشکلات ما در توسعه گاز و جذب منابع خارجی برای گاز، مشکلات قیمتگذاری است. ما یک ذهنیت تاریخی داریم مبنی بر اینکه از زمان استعمار انگلیسیها تا قراردادهای اخیری مانند کرسنت، ما غارتشده و مورد استعمار قرارگرفتهایم، بنابراین در بحث قیمتگذاری، شجاعت این را نداریم که باورکنیم قیمتها شناورند و ممکن است افزایش یا کاهش پیدا کنند.
دقیقاً درست میگویید. ضمن اینکه فردی به اسم آقای ثانی در شرکت گاز، قراردادی با ترکها امضا کرد که برای ترکها خیلی ضرر ولی برای ما سود داشت. این مبنای قرادادهای ما شد. درحالیکه آن قرارداد یک استثنا بود و نباید مبنا باشد. در حال حاضر به دلیل گرانفروشی ایران، نمیتوانیم گاز به پاکستان بفروشیم، درحالیکه برنامههای خرید LNG پاکستان خیلی جدی است و مناقصه آن را ما برگزار کردیم. دو هفته پیش، در سفری که به قطر و ملاقات با وزیر نفت آنجا داشتم، دریافتم که به دلیل اختلافات قطر با عربستان و امارات، قطریها تصمیم بر این دارند که ۴۰ میلیون تن LNG جدید راه بیاندازند. درک این فرمولها، کار سختی نیست.
* با توجه به قیمتهای فعلی، این کار باصرفه است؟
هدف قطر دردست گرفتن بازار در آینده است. بازار گاز در حال حاضر مازاد دارد، اما از سال ۲۰۲۳ به بعد، پیشبینی میشود که با کمبود شدید گاز مواجه شویم. و قطر به این دلیل اعلام راهاندازی کرد که بقیه این کار را نکنند. تمام شرکتهای بزرگ، برای قطر کار میکنند. ضمن اینکه توجه داشته باشید که قطر با منابع خودش این کار را میکند.
* اشاره کردید که از سالهای ۲۰۲۳ به بعد امکان کمبود گاز در بازار آل ان جی وجود دارد، آیا شانسی برای رشد ایران در این بازار وجود دارد؟
درحالحاضر ایران با چند شرکت صحبتهایی در این زمینه داشته است، اما گرچه الان زمان مناسبی برای ورود ایران به بازار LNG نیست اما ممکن است تا ۴-۵ سال آینده، شرایط بهتر شود. قطر ۵۰ میلیارد دلار از بودجه خود را سرمایهگذاری کرده است و قصد دارد پس از سال ۲۰۲۳ و فروش گاز، با بانکها آن را فاینانس کند. این برخلاف ایران است که میخواهد با منابع دیگران گاز را توسعه دهد.
* با این تفاصیل آیا بهتر است ایران سراغ پروژه LNG برود یا خیر؟
ایران میتواند گاز خود را صادرنکند. در حال حاضر عربستان مانع از صدورخط لوله توسط ایران به کشورهای منطقه وهمسایه شده است. تحریمهای امریکا و مشکلات فاینانس هم باعث جلوگیری از پروژه LNG شده است. بنابراین با شرایط فعلی ایران نمیتواند اقدام خاصی انجام دهد.
* بهعلاوه گرفتاری قیمتگذاری نیز وجود دارد.
بله. این نیز به مشکلات اضافهشده است.
* درنهایت در مورد LNG می گویید برای ایران امکانپذیر نیست؟
اگر قیمتگذاری داخلی در ایران اصلاح شود، امکان انجام این پروژه طی دو سه سال آینده وجود دارد. اما از طرفی ایران در دنیا به بدقولی شهرت پیداکرده است. علاوه بر برهم زدن قرارداد کرسنت توسط ایران، موارد مشابه دیگری مانند قرارداد با هند نیز برهم زده شده است. به دلیل اینکه ایران در زمان انعقاد قرارداد، از قیمتها در بازار اطلاع کافی نداشت. بهطورکلی برهم زدن قرارداد وجهه خوبی ندارد.
* آقای زنگنه بهتازگی موضوع تکان دهندهای را اعلام کرد مبنی بر اینکه شرکت نفت دیگر قادر به ادامه فعالیت با قیمت ۳۰-۴۰ دلاری نفت نیست. به علاوه ایشان اعلام کرد شرکت نفت تبدیل به مرکز هزینه شده است و نه شرکتی سودده از دید جنابعالی آیا NIOC تا این حد فرتوت شده است؟
درحالحاضر، تعداد کارمندان وزارت نفت افزایش چشمگیری داشته است. و بهرغم دارا بودن درآمد ایران از نفت، هزینه زیادی بابت گرداندن این سیستم مصرف میشود. عدهای از این کارکنان بازده کاری بالایی ندارند و نمیتوان مسئولیت بالایی به آنها سپرد. این روند، روندی عجیبی است. شرکت ملی نفت ایران در مسیری خوبی قرار نگرفته است. اما آقای زنگنه اگر زورش برسد ۱۰۰ هزار نفر را بیرون میکند. زورش نرسد با اینها کار ندارد. کارهای اصلی را بهدست کسانی که کار بلدند میدهد و برنامه خود را جلو میبرد. آقای زنگنه درجایی متوقف نمیشود چون مشکل زیاد است.
* بههرحال هزینههای تحمیلشده بر نفت، آنقدر زیاد است که فرصت توسعه را میگیرد.
اکثر شرکتهای نفتی موفق چند ویژگی دارند. اول اینکه وزیر ندارند. موفقترین شرکت نفتی در دنیا، شرکت نفت مالزی است که وزیر ندارند. به علاوه، در بسیاری از کشورها، مانند عربستان، عراق، کویت و قطر، شرکتها مقداری از پول حاصل از فروش نفت را ابتدا برای خود برمی دارند و مابقی را به خزانه دولت میدهند. اما در کشورهایی مانند ایران و اندونزی اینگونه نیست، تمام پول حاصل از فروش را به خزانه دولت میدهند. البته نباید دست شرکتها را برای برداشت پول، زیاد بازگذاشت و باید تحت کنترل قرارداد. شرکت نفت عربستان، ابتدا ۴۰ میلیارد دلار از پول را برمیدارد و بقیه را به دولت میدهد. پتروناس (شرکت نفت و گاز مالزی)، همه پول را برمی دارد و مقدار کمی فقط مالیات به دولت میدهد. پتروناس در ۲۲ کشور کار میکند و تولیدش در کشورهای خارج از مالزی، نسبت به کشور خود، دو برابر است. در ایران، همه حق مداخله و نظر دادن در قراردادهای نفتی و IPC دارند. از نمایندگان مجلس گرفته تا روزنامهنگاران و کارشناسان هم اطلاعات صحیح زیادی درباره نفت ندارند. اما در کشورهای دیگر، مسائل نفتی زیر نظر وزرا و مسئولین مربوطه و با دانش کافی است.
* درحالحاضر، در صورتهای مالی شرکت نفت، ۵۰ میلیارد دلار بدهی دیده میشود که مبالغی است که یا از بانک مرکزی وام گرفتهشده یا اوراق مشارکت است. این بدهی به بانک مرکزی ایران در همکاری یا تأمین منابع مالی، برای پروژههای شرکتهای خارجی، بدهی منفی است یا خیر؟
خیر، این بدهیها الزاماً منفی نیست. بسیاری از شرکتها، از دولت یا از بازار قرض میکنند. مانند شرکت آرامکو که ۵۰ میلیارد به شرکتهای خارجی بدهکار است. قرض کردن از شرکتهای خارجی، محاسنی دارد. مثلاً اینکه کنترل بر خرج و مخارج شرکتها دارد و مانع از تصمیمات اشتباه میشود.
* اما نه با نرخهای سود ایران که بالای ۲۰ درصد است…
بله، این ضعف واقعی است و مشکل شرکت نفت همین سودهای بالاست. اما اگر شرکتی نتواند بدهی خود را به شرکتهای خارجی پرداخت کند دولت به آن کمک میکند. مانند شرکت استات اویل. ایران تابهحال در بازپرداخت بدهیهایش کوتاهی نکرده است. ایراد بزرگ ایران این است که قراردادها را لغو میکند.
* منظورتان حتماً کرسنت است…
یک سال قبل از اینکه ایران قرارداد کرسنت را امضا کند، قطر نیز قراردادی با نام دلفین امضا کرده بود که قیمتش برای ۲۵ سال ثابت بود. برای روزانه دو میلیارد فوت مکعب اما ظرفیت خط لوله سه و دو میلیارد فوت مکعب در روز است. هرکسی که بخواهد مازاد بر آن خریداری کند، در همان خط لوله هدایتش میکنند. مثلاً قرارداد ۴۰۰ میلیون فوت مکعب امضا میکند. اینها قراردادهای کوتاه مدت هستند و سال به سال تمدید میشوند و ربطی به آن قرارداد ۲۵ ساله اولیه ندارد. در این گیرودار درگیریهای قطر و عربستان و امارات به قرارداد دلفین هیچ تعرضی نشد. هر دو طرف پای بند بودند. این مهم است. در کرسنت حتی اگر کسی پولی گرفت ولی قرارداد خوبی امضا شد. کار خوبی بود. نمیدانم چرا پای بند به آن نشان ندادیم. این در دنیا خیلی خوب نیست.
* به نظر شما آیا قرارداد IPC توانایی تغییر پارادایم نفت یا گاز ایران که درگیر تحریم و دور ماندن از مناسبات بین المللی شده بود را دارد؟
در مورد نفت، صددرصد عملی است. و این قرارداد مشابه قراردادهای مشارکت در تولید است و میتواند به افزایش رشد ایران کمک کند و ایران را به تولید ۵ و نیم میلیون بشکه در روز برساند. اما در مورد گاز، در حال حاضر ایران به دلیل تحریمها و وجود شرکتهای رقیب مثل امریکا، توانایی صادرکردن LNG و خط لوله گاز را ندارد. باید از خود توانایی نشان دهد تا مساله صادرات خط لوله به همسایگان را که عربستان جلوی آن را گرفته است، حل کند. در مورد آل ان جی هم لازم است که هم قیمتگذاری گاز در کشور درست شود و هم اینکه منابع لازم بیاید. با قیمتهای فعلی سرمایهگذاری در گاز بهصرفه نیست. مگر اینکه دولتها خود سرمایهگذاری کنند مانند آنچه قطر انجام داد.