برخی از فارغالتحصیلان، صاحبان ایده و حتی نخبگان تصور میکنند برای راهاندازی یک استارتآپ و حفظ کپیرایت آن باید جهشی عمل کرد. از این رو، برای شروع خود را با استارتآپهای موفقی چون گوگل و فیسبوک مقایسه میکنند و تلاش دارند با جذب سرمایهگذار، ایدههای خود را از نقطه کمال اجرایی کنند.
این تعلل و کمالگرایی در راهاندازی، مهمترین دلایل اجرا نشدن یک ایده خوب است. بنابراین نباید از همان ابتدا به دنبال یک شروع قهرمانانه و پر هیاهو بود.
یک ایده خوب برای راهاندازی استارتآپ را باید در ابتدا بهصورت کاملا جرئی در نظر گرفت اما به مرور زمان بر گستره آن افزود و آن را توسعه داد.
بسیاری از استارتآپهای موفق ابتدا برای مرتفع کردن نیازهای محلی و منطقهای راهاندازی شدهاند و در ادامه با نیازسنجی و بررسی شرایط سایر مناطق، کسبوکار خود را متناسب با نیازهای جدید توسعه دادهاند.
عامل موفقیت برخی از استارتآپها حوصله و صبر در توسعه است؛ کارآفرینان برتر به آنچه وجود دارد، توجه میکنند و آنچه را که به آن توجه نشده مییابند.
آنها از کنجکاوری، مشاهده و دقت فراوانی برخوردارند و در این بین به دنبال راهاندازی واحد تحقیق و توسعه (R&D) و استفاده از دادهها و اطلاعات آنها هستند. به عبارتی کمالگرایی در استارتآپها بعد از راهاندازی بخش R&D آغاز میشود.
در شرکتهای پیشتاز دنیا واحد تحقیق و توسعه یکی از موارد مهم و عامل موفقیت قلمداد میشود و در این بین تلاش میشود تا با جذب و بهرهگیری از استعدادهای فکری و نبوغ و دانش افراد برجسته، گامهای بزرگ توسعه و تحول در استارتآپها برداشته شود.
تحقیقات متعدد میدانی نشان داده است؛ یک رابطه مثبت و مستقیم بین تحقیقوتوسعه با بهرهوری استارتآپها وجود دارد اما این رابطه مثبت در شرکتها با فناوری پیشرفته بهمراتب قویتر از شرکتهایی با فناوری پایین است.
با این حال مطالعات نشان از آن دارد که راهاندازی واحد تحقیق و توسعه در هر استارتآپی، تاثیرات با اهمیت، راهبردی و پیشتازانهای در آن داشته است.
افرادی که درصدد راهاندازی استارتآپ هستند باید توجه داشته باشند که اگر ایدهای به ذهن آنها رسیده، پس حتما به ذهن صدها نفر دیگر هم رسیده است و شاید مهمترین تفاوت تنها در این باشد که یکی از میان این صدها نفر با پشتکار و سماجت در پی تحقق آن است و دیگران فقط به داشتن ایده و نظارهگر بودن اکتفا میکنند.
*کارشناس اقتصادی و مشاور کارآفرینی