شنبه 5 آگوست 2017 - 22:29

نیمه فراموش‌شده توسعه در ایران

پدرام سلطانی

پیشتر در دو یادداشت از اهمیت نگهداشت و افزایش سرمایه اجتماعی در کشور و بایدهای آن نوشته و از آن جمله، به ضرورت به مشارکت گرفتن زنان در کابینه و رده های بالای مدیریت کشور اشاره کرده بودم.

اکنون که در آستانه معرفی کابینه گمانه زنی ها و خبرواره ها از حضور کمرنگ و رشد نیافته زنان در هیات دولت نشان دارند، لازم دیدم ورودی به (به باور من) این کاستی بزرگ جامعه داشته باشم.

با نگاهی به برآوردهای منتشره از سوی سازمان جهانی کار پی به این واقعیت می بریم که در سال ٢٠١۶ نرخ مشارکت زنان ایرانی در بازار کار با مقدار ١۶ درصد بین ١٨۶ کشور دنیا بود و در رتبه یکصد و هشتاد و سوم قرار داشتیم و فقط سه کشور عراق، اردن و سوریه پایین تر از ایران بودند.

جالب است که افغانستان با ١٩ درصد و عربستان با ٢٠ درصد نرخ مشارکت زنان، وضعیت بهتری از ما دارند.

متوسط جهانی نرخ مشارکت زنان در بازار کار نیز ۴٩ درصد است و این یعنی نرخ مشارکت زنان در ایران کمتر از یک سوم نرخ متوسط دنیاست.

برای مقایسه باید به این هم اشاره کنم که بر اساس برآورد همین سازمان، نرخ مشارکت مردان در ایران ٧٣ درصد است و با ٧۶ درصد متوسط جهانی، فاصله چندانی ندارد.

همچنین از حیث نسبت نرخ مشارکت زنان به مردان، ایران در میان ١٨۶ کشور، با نسبت ٢٢ درصد، به همراه عراق و اردن در انتهای جدول یعنی رتبه یکصد و هشتاد و ششم قرار دارد. متوسط جهانی این نسبت نیز ۶٨ درصد است.
از سوی دیگر، در حالی که نرخ بیکاری کشور در سال ١٣٩۵ معادل ۱۲٫۴ درصد بود نرخ بیکاری زنان با ۲۰٫۷ درصد، نزدیک به ۲برابر نرخ بیکاری مردان (۱۰٫۵ درصد) برآورد شد.

آمار بالا این واقعیت ناخوشایند را آشکار می سازد که مشارکت زنان در جامعه ما در پایین ترین سطح جهانی قرار دارد و به جرات می توان گفت در مقایسه با سایر شاخص های توسعه و گزارش های منتشر شده از سوی نهادهای بین المللی بدترین رتبه ما محسوب می شود. از سوی دیگر نرخ بیکاری زنان نشان می دهد که حتی برای همین میزان پایین مشارکت نیز فرصت کاری چندانی وجود ندارد.
قصد تحلیل وضعیت اشتغال زنان را ندارم اما از این آمار می شود فهمید چرا زنان نیمه فراموش شده توسعه ایران هستند. توسعه نامتوازن نه ممکن است و نه با ثبات؛ خواه این فقدان توازن در تراز شهر و روستا باشد یا مرکز و مرز و خواه زن و مرد.

چند سالی است که میزان ورود دختران به دانشگاه های ایران از پسران فزونی گرفته است. همواره از این آمار استنباط به وجود آمدن شرایط رشد زنان و کاهش شکاف جنسیتی شده اما به این موضوع توجه نشده است که این جمعیت انبوه زنان تحصیلکرده به مانند آب، آرام آرام پشت سد جمع شده و الان دیگر به جایی رسیده است که ورودی سد از خروجی آن بسیار بیشتر شده است. حالا چه باید کرد؟

نرخ بالای زنان دارای تحصیلات دانشگاهی با نرخ بسیار پایین مشارکت و نرخ بالای بیکاری آنها سیستم اجتماعی را رفته رفته به سمت ناپایداری پیش می برد. راه برون رفت از این ناپایداری پذیرش مشارکت بیشتر زنان است. در این میان نقش دولت بسیار مهم است. میدان دادن به زنان در سطوح بالای مدیریتی کشور پیام بسیار مثبتی به کل جامعه زنان ایرانی می دهد و در سایر سطوح مدیریتی کشور نیز مجال حضور ایشان را تقویت می کند. در واقع دولت در زمینه جایگاه زنان در توسعه کشور باید دست به یک جریان سازی بزند و به عقب انداختن این مهم به طور حتم آثار منفی خود را به صورت آشکارتری بروز خواهد داد.
تردیدی نیست که نرخ مشارکت بسیار پایین زنان در بازار کار در سال های آینده به سرعت رو به افزایش خواهد گذاشت و با شدت بیشتری موجب رشد نرخ بیکاری به‌ویژه بیکاری زنان خواهد شد.

افزایش یافتن فارغ التحصیلان زن، کوچک تر شدن بعد خانوار در کشور، بالاتر رفتن متوسط سن ازدواج و روندهای دیگری که سبک زندگی زنان را در کشور ما دستخوش تغییر کرده است، همه و همه در جهت بالاتر رفتن نرخ مشارکت زنان در ایران است.

به باور من ضمانت موفقیت یک دولت در شناختن روندهای حاکم بر کشور و تصمیم گیری آینده نگرانه برای آنهاست. دولت چه وزیر زن معرفی کند و چه نکند، گریزی از پاسخ به این مطالبه در چهارسال آینده نخواهد داشت.

* نایب‌رییس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران – پایگاه خبری اتاق ایران

لینک کوتاه : http://negaheghtesadi.ir/?p=1885
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)