در کسب و کار، اصطلاح «ارکان راهبری» حوزهای کلیدیست که به سازمان برای رسیدن به اهدافش کمک میکند. با اینکه یک رویکرد یکسان برای کسب و کارها در مورد تعریف ارکان راهبردی وجود ندارد، اما ارکان خاصی برای همه کسب و کارها ضروری هستند.
به گزارش نگاه اقتصادی به نقل از روابط عمومی گروه صنعتی وطنزرین، با درک اینکه ارکان راهبردی چه هستند و چرا اهمیت دارند، می توانید مطمئن شوید که سازمان شما یک پایه محکم برای موفقیت دارد.
* ارکان راهبردی
ارکان راهبردی یک سازمان پایه و اساس موفقیت آن است. این ارکان در تصمیمات بزرگ و کوچک سازمان، راهنما و کمککننده هستند.
سه جزء کلیدی یک شرکت موفق:
افراد: نیروی انسانی مهمترین دارایی یک شرکت است و باید با ماموریت و ارزشهای شرکت همسو باشند.
محصولات: محصولات یک شرکت باید نیازهای مشتریان خود را برآورده کند و خلاقانه باشد.
فرآیندها: فرآیندها باید کارآمد و مؤثر باشند.
ارکان راهبردی چارچوبی را برای دستیابی به سه جزء بالا فراهم میکند. آنها راهنمایی برای تصمیمگیری در یک شرکت هستند. با تعریف دقیق و واضح ارکان راهبردی، همه اجزای یک سازمان در جهت اهداف یکسانی کار خواهند کرد و هر تصمیمی از یک استراتژی کلی پیروی میکند.
با توجه به اینکه نیروی انسانی یکی از مهمترین داراییهای یک شرکت است، آموزش ارکان راهبردی سازمان به آنها موضوع مهمیست. گروه وطنزرین یکی از گروههای بزرگ است که کارکنان آن دید واضحی از ارکان راهبردی سازمان خود دارند و همسو با هم برای رسیدن به اهداف سازمان تلاش میکنند.
* برنامهریزی استراتژیک چیست؟
سازمان ها برای تعیین اولویتها، تخصیص منابع و ارزیابی ریسکها از برنامهریزی استراتژیک استفاده می کنند. هدف برنامهریزی استراتژیک ایجاد یک نقشه راه، همسو با ماموریت و چشمانداز برای سازمان است.
* مراحل برنامهریزی استراتژیک
1. تعیین ماموریت و چشم انداز
ماموریت سازمان در واقع جواب این سوال است: “سازمان ما چه میکند؟”
چشم انداز هم باید به این سوال پاسخ دهد که “می خواهیم به چه چیزی برسیم؟”
2. انجام تجزیه و تحلیل SWOT
SWOT مخفف نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. این تجزیه و تحلیل به شناسایی عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر توانایی سازمان برای دستیابی به اهداف کمک میکند.
3. تعیین اولویتها
در این مرحله از برنامهریزی استراتژیک، اولویتهای سازمان باید مشخص شود و سازمان باید تصمیم بگیرد که در چه زمینههایی میخواهد تمرکز کند. اولویتها میتواند شامل ایجاد کالاها یا خدمات جدید یا افزایش کیفیت خدمات مشتری و… باشد.
4. تخصیص منابع
سازمان میتواند منابع را با توجه به اولویتهای انتخابشده، تخصیص دهد؛ برای مثال نیروی جدید استخدام کند، تکنولوژی مورد استفاده را بهبود دهد یا در زمینه مارکتینگ فعالیت خود را بیشتر کند.
5. ارزیابی ریسکها
در هر سازمانی خطرات یا ریسکهایی برای رسیدن به چشمانداز وجود دارد. سازمان باید این خطرات را ارزیابی کند.
بعضی از رایجترین خطراتی که سازمانها با آن مواجه هستند عبارتند از:
• مشکلات کیفیت محصول
• تکنولوژی نامناسب
• بودجه ناکافی
• نداشتن مشتری
• فقدان رهبری
همه این ریسکها، ریسکهایی هستند که سازمانها با آن مواجه میشوند اما سوال اینجاست که اقدامی برای مدیریت آنها انجام میشود یا نه؟
سازمانها باید برای مدیریت ریسکها اقداماتی انجام دهند. زیرا این خطرات ممکن است منجر به ضعیف شدن و یا شکست سازمان شود.
* اهمیت ماموریت و چشم انداز
ماموریت و چشم انداز یک سازمان ابزارهای حیاتی برای راهنمایی جهت دادن به تصمیمات هستند. این ارکان کمک میکنند تا به صورت واضح مشخص شود که شرکت چه کاری انجام میدهد، قصد دارد به چه چیزی برسد و برای رسیدن به آن چگونه برنامهریزی می کند.
* اهمیت ماموریت
جملهای که بیانگر ماموریت سازمان است باید همان چیزی باشد که یک کسب و کار یا سازمان تلاش میکند آن را به دست بیاورد. همچنین اهداف و مقاصد یک شرکت، سازمان یا گروه را تعریف میکند و مجموعهای از ارزشها و اصول را در بر میگیرد.
این جمله یا بیانیه باید به وضوح ماموریت شرکت، سازمان یا گروه را مشخص کند. تعریف درست از ماموریت میتواند به توضیح هدف شرکت و همچنین به انتقال اهداف و مقاصد شرکت به مشتریان و کارکنان کمک کند.
ماموریت باعث ایجاد یک حس قوی از هویت و هدف و توسعه فرهنگ وفاداری در سازمانها میشود. همچنین به عنوان راهنمای سیاستها و فرآیندهای داخلی شناخته میشود.
* اهمیت چشمانداز
چشمانداز بخش اساسی کسب و کار است، توصیف کوتاهی از کسب و کار و اهداف آن بیان میکند و به عنوان راهنمای کارمندان و مشتریان است. چشم انداز به سازمان کمک میکند تا روی اهداف بلندمدت متمرکز بماند و حس هدفمندی و هدفمند بودن را به کارمندان القا میکند.
انتخاب یک چشمانداز خوب، به تعریف کسب و کار و آنچه در آینده به آن تبدیل میشود کمک میکند. همچنین این امکان را می دهد که پتانسیلهای کسب و کار کشف شود و روند پیشرفت مشخص گردد. با انتخاب یک چشم انداز، کارکنان به وضوح نقش خود را در سازمان درک خواهند کرد.
در آخر باید بگوییم که یک کسب و کار میتواند از یک چشم انداز خوب برای تقویت پایههای خود استفاده کند. اگر ماموریت و چشمانداز به خوبی تعریف شوند میتوانند به تمرکز یک سازمان و حفظ آن در مسیر کمک کنند.
* اهمیت ارزشها و اهداف
دنیای کسبوکار همیشه در حال تغییر و دگرگونی است و این باعث میشود که شرکت ها بیش از پیش نیاز به یک استراتژی روشن داشته باشند.
ارزشها مانند یک راهنمای اخلاقی برای یک شرکت و کارکنان آن عمل میکنند. آنها به شکل دادن به فرهنگ و تعریف آنچه که برای سازمان ضروری است کمک میکنند.
از سوی دیگر، یک شرکت برای رسیدن به اهدافی که برای خود تعیین کرده، تلاش میکند.
ارزشها و اهداف از تمام جنبههای عملیاتی یک شرکت پشتیبانی میکنند.
* چرا ارکان راهبردی مهم هستند؟
ارکان راهبردی پایه و اساس هر استراتژی کسب و کار هستند. آنها به تعیین اینکه روی کدام فعالیتها تمرکز کنید، چگونه کسبوکار خود را بازاریابی کنید و حتی چه چیزی را بفروشید کمک میکنند. همچنین یک راهنما برای دستیابی به نتایج دلخواه هستند.
چهار دلیل اصلی برای اهمیت ارکان راهبردی وجود دارد:
1. همه افراد در سازمان در جهت یک هدف کار کنند.
2. نقشه راه روشنی را برای کسب و کارها ارائه میدهند.
3. کمک میکنند تا یک سازمان بر شایستگیها و توانمندیهای اصلی خود تمرکز کند.
4. چارچوبی برای ارزیابی ارائه میکنند که تصمیم گیری را بهبود میبخشند.
در آخر اینکه شرکتها و سازمانهای موفقی در دنیا و ایران وجود دارند که با تعیین ارکان راهبردی مناسب توانستهاند در مسیر توسعه گام بردارند. گروه وطنزرین یکی از این سازمانهای موفق در ایران است که با انتخاب درست این ارکان توانسته در مسیر جهانی شدن گام بردارد.
منبع:
https://benjaminwann.com/blog/strategic-pillars-what-are-they-why-they-matter